با هم بخندیم..به هم نخندیم.
 
 
سه شنبه 8 مهر 1393برچسب:, :: 12:15 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

پرده اول:

اتاق مدیر گروه جدید!

امسال به حول قوه ی الهی ما ترم آخریم!درسی هست به نام دانش خانواده که از همان ترم اول نمی دونم چیه که قحطی ش اومده بود تا به امروز که دارم تموم میکنم دانشگاه رو.خلاصه ما چند نفر نتونستیم این درسو برداریم.رفتیم بخش آموزش دانشکده ی معارف دیدیم هیچکدوم از وقتای کلاسیمون با این واحد نمی خونه این شد که از قضا معلوم شد یه روز یک در میان می تونیم این درسو برداریم.به گفته ی مسوول آموزش رفتیم سراغ مدرسین این دو تا درس که یکیش رئیس دانشکده ی معارف بود اون یکی تازگیا شده مدیر گروه.(الله آپارسین گتیمسین بوجور مدیرگروهه!)رفتیم که نامه بگیریم تا مسوول آموزش رضایت بده بزنه این واحدو واسه ما.قرار شد رفیقمون بره سراغ رئیس دانشکده ما بریم سراغ دومی.در همین اثنا زنگ زده که فلانی مدیرگروهو دیدم اینجا بین اونهمه آدم بلند صدام زده که اینجا چیکار میکنی؟منم گفتم واحدمون مشکل داره و نامه بدینو..گفت اصلا امکان نداره!نامه ذات یوخده!بدو برو سراغش رفت اتاقش....منم بدو رفتم!حالا در زدم رفتم تو.پس سلام و عرض ادب جریان رو که گفتم نه گذاشت نه برداشت که این کارا غیرقانونیه و متعجب اومدم برگردم گفت وایسا!زنگ زده به آموزش پایین اونم گفت بفرست اینجا.خلاصه بعد 20-30 بار بالا پایین رفتن پله های طویل دانشکده 2تا امضا گرفتیم.دلی شیطان دییرده آپار امضاسی گوی رئیس دانشگاهین قاباغینا عزل اله سین مدیر گروهلوخدان!

پرده ی دوم:

دوستم رفته کار واحد تربیت بدنی 2 رو حل کنه که تو دانشگاه تبریز برداره طرف برگشته گفته که این کار عواقب داره!

پرده سوم:

کنار آموزش دانشکده معارف آبدارخانه ای هست که 2 تا سماور بزرگ داره که همیشه ی خدا قل قل میکنه.اونروز وقتی داشتیم برمی گشتیم گفتم به دوستم که برو ببین 2 تا چایی میده به ما؟بیا اینم لیوان!رفته پرسیده که خانوم 2 تا چایی میدین به ما؟طرف برگشته گفته که برو از رئیس دانشگاه نامه بیار!!!!!!!!!!!!!!!!ما چایی نمی دیم بیرون!

نتیجه گیری:من کاملا متوجه شدم که قانون و قانون مداری در دانشگاه ما در حد فقط حرف!بیداد میکند.

 



چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 1:9 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

یکی از بهترین خاطراتم مربوط میشه به درس باغبانی اردوی مرکز تحقیقات.گذشته از تموم لحظه

های قشنگ اون روزا تازه من شب امتحان باغبانی بود که فهمیدم از باغبانی هیچی نفهمیدم جز

همون مرکز تحقیقاتش!استادشم دمش گرم به هرکی می پرسیدم داده بود 14.فقط من نفمیدم

چطوری میشه به 6-7نفر داد 14!انگار استاد هم از اصلاح ورقه چیزی نفهمیده بود جز همون بخش

های مربوط به مرکز تحقیقاتش!!



چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 1:5 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

سر درس طرح آزمایشات بودیم یهو اذان پخش شد.حالا هی استاد صداشو می بره بالا درسو بگه..هی صدای اذانم

میره بالا.انگار یکی تو دانشکده پحش می شد یکی از مسجد دانشگاه.چنان صدا بلند بود که صدا به صدا نمی رسید

استاد 1دفعه درس رو قطع کرد و با خنده گفت:انگار اینجا چندین ساله اذان نگفتن!



چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 1:0 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

استاد درس بیماری شناسی 1 روز سر کلاس از هدف و تلاش و...صحبت می کرد.یهو گفت:فکر می کنین من چرا همه

چیو ول کردم و اومدم تو این دانشگاه دالغوز آباد و درس می دم؟؟!!بخاطر خدمت به کشورم!

آقا مارو میگی؟!چنان برق گرفتمون!چنان برق گرفتمون که نگوما رو باش که اینهمه به خودمون امید می دادیم

دانشگاه سراسری قبول شدیم...........



چهار شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 23:37 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

1 استادی داشتیم.خدا سلامتش کنه.کلاس درس که شروع میشد انگار 1 متن سخنرانی شروع شده!بسیار

کتابی.مودب.کلمات شسته رفته و بجا.وسط صحبتاش"دوستان.دوستان عزیز.عزیزانم.آقای...گلم.به وفور به گوش شنیده

میشد و البته نگذریم از نصایح برادرانه شون که ما همه خواهر و برادرشون بودیم و ایشون برادر بزرگ ما

آخر صحبتا هم از فرموده های امام علی و نهج البلاغه چاشنی درس می کردن.به یکی ازدوستان!هم بسیار ارادت

داشتن و یادم نمیره 1 روز چنان حال این دوست رو گرفتن که طرف مونده بود نه به اون دوست داشتن نه به این..

بچه ها از امتحان میان ترم گفتن و اشتباهی اسم 1 استاد دیگه رو آوردن که مثلا ایشون توصیه کردن که بهتره میان ترم

بگیرین.نماینده اومد وضعیت رو درست کنه که...نگو چنان به این استاد برخورده بود که آقای...من از شما انتظار

نداشتم و..ناراحتم کردینو..حرفای این کلاس از کلاس نباید بیرون بره و حالا اون بیچاره میگه استاد سوتفاهم

شده!استاد ول کن معامله نیست....بیرون کلاس دیدم سرشو انداخته پایین و تو فکر..داره میره.خواستم 1چیزی بگم

خنده نذاشت...سرمو انداختم پایین و رد شدم..........



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 23:33 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

از عجایب روزگار این استاد زبان ما بود.که بر حق و والانصاف حق پدریت معنوی بر گردن ما گذاشت!اونقدر تو کلاسش از

شریعتی و عرفان بحث کرد که من فقط نفهمیدم چرا اسم این درس زبان انگلیسی بود؟!لابد استاد شریعتی بسیار به

این زبان علاقه مند بودن که به این اسم تفکراتشون تدریس شد!



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 23:29 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

تو آزمایشگاه 1 گروه به آب مقطر نیاز داشت.رفتن با کلی مصیبت ظرف آب مقطر و آوردن.بعد با کلی زحمت ریختن تو

پیپت..بعد تازه از اون می خوان بریزن تو نمونه!ما بیخیال آزمایش شده بودیم فقط داشتیم به این داستان می

خندیدیم.خدایا..............پت و مت تر از ماهم بود و ما خبر نداشتیم.......خب از همون ظرفه بردار بریز تو نمونه دیگه!



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 23:25 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

تو آزمایشگاه شیمی آزمایش تقطیر داشتیم.جریان این بود که باید منتظر می موندیم قطره های حاصل از تقطیر رو می

شمردیم تا اینکه به 1 حد خاصی برسه که زمان بر بود.یهو دیدم گروه کناری دور از چشم استاد بدو رفت آب آورد ریخت تو

ظرف آزمایش!سریع صحنه رو پاکسازی کرد استادم صدا زد نتیجه رو که دید جمع کرد رفت!!!بیزده هاممه گالدوخ یانا

یانا‍!



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 23:20 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

تو آزمایشگاه خاکشناسی قرار شد کمی خاک رو با آب مخلوط کنیم برای تشخیص نوع بافت خاک.1 لحظه برگشتم

دیدم همکلاسیم کلی خاک رو با آب قاطی کرده اندازه ی 1 کاسه ی بزرگ!!داره ورزش می ده.گفتم آقای....قراره برج

بدیم بالا؟! طرف مات موند گفت استاد گفت آخه!!!



دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 15:28 ::  نويسنده : یکی از برو بچ

تو درس ادبیات 1 استادی داشتیم میومد  درس بده شروع می کرد که درسو بخونین خط به خط از ردیف اول تا آخر.من

فقط محو تن صداهای جورواجور و لهجه های شور و شیرین این بچه ها می شدم!بعضیا حتی 1 سطر و که می خوندن

بیشتر از اون سطر غلط تلفظی داشتن!انگار که اصلا این زبان رو نمی شناسن.انقدر سر این استاد بلا آوردیم که

بیچاره آخر ترم گفت دفعه ی آخرم باشه دیگه با بجه های علوم پایه این درس رو برنمی دارم!



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


گاهی یک اتفاق ساده میشه یک خاطره.ما اینجا اتفاق هامونو خاطره کردیم تا واسه همیشه به یاد هم بمانیم..
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان با هم بخندیم..به هم نخندیم. و آدرس azarsoti-biotechno90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 12764
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1